ـ ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و می دانم ، چرا بیهوده می گوئی ، دل چون آهنی دارم ، نمی دانی ، نمی دانی ، که من جز چشم افسونگر ،در این جام لبانم ، باده مرد افکنی دارم .
چرا بیهوده می کوشی که بگریزی ز آغوشم ، از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی ، نمی ترسی ، نمی ترسی ، که بنویسند نامت را ، به سنگ تیره گوری ، شب غمناک خاموشی .
ـ بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری ، فدای لحظه ای شادی کن این رویای هستی را .
ـ ترا افسون چشمانم ز ره برده است و می دانم که سر تا پا بسوز خواهشی بیمار می سوزی ، دروغ است این اگر ، پس آن دو چشم رازگویت را ، چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه می دوزی .
ـ نقاش ازل تا که به چشمان توپرداخت ، دیوانه شد از طرز نگاهت ، قلم انداخت .
ـ زندگی تاس خوب آوردن نیست ، تاس بد را خوب بازی کردن است .
ـ میگن خدا ابر رو به گریه در میاره تا گلها بخندن پس هر وقت بارون بارید یادت نره بخندی .
ـ فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست : دوست داشتن امری لحظه ایست اما داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است .
ـ من عاشقم ، همین و بس ، غصه نداره بی کسیم ، قشنگی ماست که ما به هم نمی رسیم .
ـ سعی کن هیچ وقت عشق رو گدایی نکنی چون هیچ وقت به گدا چیز با ارزش نمی دن .
ـ دلم از باد خزان می لرزد ، زانکه من زاده تابستانم شعر من آتش پنهان من است ، روز و شب شعله کشد در جانم .
ـ خوشبختی یک مقصد نیست که در جستجوی آن باشیم ، یک مسیر است . ممکن است هم اکنون در آن مسیر قرار داشته باشیم . پس نه در حسرت دیروز و نه در رویای فردا ... فقط برای امروز .
ـ آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا ، جز دوری تو غم دیگری نیست مرا ، خواهم که به جانیت پرواز کنم ، حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا .
ـ لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو ، تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو .
ـ کاش می دانستی آن کس که در تو امید به زندگی را پرورش می داد ، خودش محتاج قطره ای از باران محبت بود .
ـ باز هم ثانیه ها اسم تو را جار زدند و دقایق امشب یه تو تکرار زدند ، سکوتی که در این عقربه ها می چرخید ،نکند در دل تو اسم مرا دار زدند .
ـ تو رفتی و من شدم لحظه شمارت ، دو قطره اشک مانده یادگارت ، اگر برگشتی و من را ندیدی ، بدان که مرده ام از انتظارت .
ـ گله دارم ز همه قول و قراری که نشد ، سردی عشق تو و فصل بهاری که نشد .
ـ نمی گم دلم اسیره نمیگم پیش تو گیره من میگم اگه نباشی دلم از غصه می میره .
عطر حرفات واسه من بوی گل شقایقه ، تو رو دیدن واسه من قشنگ ترین دقایق .
ـ تمام امید آسیابان به وزش باده تا آسیابش از کار نیافتده ، قلبم آسیاب ، خودم آسیابان و نفسهایت باد !
ـ اگه کسی دیوونت بود ، بازیش نده ، اگه عاشقت بود ، دوسش داشته باش ، اگه دوست داشت ، بهش علاقه نشون بده ، اگه بهت علاقه نشون داد ، فقط بهش لبخند بزن ، این طوری همیشه یه پله ازش عقب تری .
ـ ز خون دل به نعشت گل فشانم ، کنار جسم مجروحت بمانم ، ز خون حنجرت گیرم وضویی ، به زخم پیکرت قرآن بخوانم .
ـ گرمترین احساسات را نصیب کسی کن که در سردترین لحظه ها به یاد توست .
ـ میان آدمها چیزی نیست جز دیوارهایی که خود آنها ساخته اند .
ـ من به چشمان پر از مهر تو عادت دارم ، به تو و طرز نگاه تو ارادت دارم ، عطش حسرت دیدار تو را پایان نیست ، اشتیاقی است که هر لحظه و هر ساعت دارم .
ـ دلتنگی همیشه از ندیدن نیست ، لحظه های دیدار با همه زیبایی گاه پر از دلتنگی است .
منو ببخش که ندیده می گرفتم التماس اون نگاه نگرونو منو ببخش که گرفتم جای دست عاشق تو ، دست عشق دیگرونو لایق عشق بزرگ تو نبودم .
ـ دوست داشتن ساده اما دل سپردن سخت است ، دل دادن ساده اما فراموش کردن سخت است عاشق شدن ساده اما عاشق ماندن سخت .
ـ عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست ...!!!
عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمدچرا خیس شد .
ـ دوستی مثل ایستادن روی سیمان خیسه !
هر چی بیشتر بمونی رفتنت سخت تر می شه ، و اگه رفتی جای پاهات برای همیشه می مونه .
ـ عشق به ساعت شنی می ماند !
از یک طرف هر لحظه قلب را پر تر می کند ، و از آن طرف مغز را خالی و خالی تر !
ـ هر وقت تونستی برف رو سیاه کنی ، آتیشو بوس کنی ، یا توی آب یه نفس عمیق بکشی اون وقت منم می تونم تو رو فراموش کنم !
ـ فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن ، خداوند خورشید را در جایی نهاده که گرم کند ولی نسوزاند !
ـ از من که گذشت ...
اما اگر باز در سرت هوای خداحافظی داشتی ، از همان ابتدا سلامی نکن ... لطفاً
ـ دوستی یک حادثه است و جدایی یک قانون
پس بیا حادثه آفرین و قانون شکن باشیم !
ـ هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را ، هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را ...
ـ زندگی به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست ، بوسیدن قول ماندن نیست ، و عشق ، هرگز ضمانت تنها نشدن نیست ...
ـ زندگی زیباست حتی اگر کور باشی ...
خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی ...
مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی ...
اما بی ارزش است اگر ثانیه ای عاشق نباشی ! ...
ـ کنار آشیان تو آشیانه می کنم فضایه آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند : به خاطر چه زنده ای ؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم .
ـ کاش 2 تا دل داشتم تا یکیش فدای تو می شد و یکیش در حسرت تو می مرد.
ـ نیم نگاهت را به تمامی دنیا نخواهم فروخت ، بی آنکه ذره ای به یادم باشی .
ـ ای خوش آن لحظه دیدار که ما یار شدیم ، به صفای دل هم سخت گرفتار شدیم .
ـ ای کاش گل باغ بهارت بودم ، اندر قفس عشق هزارت بودم .
ـ ای کاش به هر سو که نظر میکردی ، من مردمک چشم سیاهت بودم .
ـ اگه صدای پاک تو همدم شب های منه ، عزیزم حضور زیبای تو همیشه دنیای منه ، آشنایان را خبری از دل تنهایم نیست ، غم دل با که بگویم که کسی یادم نیست .
ـ راز این نکته فقط باد صبا می داند ، دارمت دوست به قدری که خدا می داند .
ـ همه دنیا رو زیر و رو کردم ، تو را شاید دیر آرزو کردم ، قدم های آخر و آهسته تر بردار ، واسه من کابوسه ، فکر آخرین دیدار .
ـ من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم ، چون ندارم همدمی بازیچه ی دل شدم .
ـ مرا اشارتی کافی است تا هر دم به فدای اشارت راز نگاهت شوم .
ـ تک و تنها نشستم بدون یارم ، وقتی اون نیست من خیلی تنها و زارم .
ـ همیشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام ، بس که اسم تو رو خوندم ، بوی تو داره نفسهام .
ـ ای خوش آن لحظه دیدار که ما یار شدیم ، به صفای دل هم سخت گرفتار شدیم .
ـ یادمان باشد بر سجاده عشق ، جز برای دل محبوب دعایی نکنیم .
ـ اگه صدای پاک تو همدم شب های منه ، عزیزم حضور زیبای تو همیشه دنیای منه .
ـ گل فرستادم ، تو بو کن ، اگر رفتم تو با گل گفتگو کن ، اگر مردم فدای تار مویت ، اگر ماندم ، که باز آیم به سویت .
ـ تو از زیباترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من ، بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من .
ـ زندگی را اشکی بیش نمی دانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم . دوست دارم ...
ـ گلی دارم که تو گلها غریبه ، نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه ، گلی دارم به دست کس نمیدم ، خریدم گوهری و پس نمیدم .
ـ کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود ، کاش بر لوحی که بر جان و دل است ، واژه ی تلخ خیانت حک نبود .
ـ گلت خشک شد ولی هرگز نمرده ، زمان بوی تو رو از خونه برده ، دلم خوش بود می آیی یه شب تو خوابم ، ولی چند ماهه که خوابم نبرده .
ـ می خوام به زودی ببینمت ، کنار چهار راه دلتنگی ، خیابان تنهایی ، کوچه ی دوستی .
ـ به چه مانند کنم در همه آفاق تو را ، هر چه در ذهن من آمد تو از آن خوب تری .
ـ یک صندلی خالی کنار رویاهام از آن توست بنشینی یا بروی ، دوستت دارم .
ـ جهان بی دوست زندان جان است ، صفای زندگی با دوستان است .
ـ بیا اینجا صداقت می فروشم ، برای تو محبت می فروشم ، بیا بهر نگاهی از تو ای دوست ، دلم را زیر قیمت به تو عاشق ترینم می فروشم .
ـ گر چه ما را نکند دوست به پیامی شاد ، خاطر دوست عزیز است خدا یارش باد ...
ـ الف را از ازل آغاز عشق است ، ب بسم الله را اعجاز عشق است .
ـ شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست ، پس چرا بر شانه ام اشکی نمیریزد کسی .
ـ نمی دونم چون عزیزی دوستت دارم یا چون دوستت دارم عزیزی .
ـ دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی ، لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی .
ـ غرق ترانه می شوم از نگاه گاه گاه تو . کاش خانه ای بنا کنم در حوالی نگاه تو .
ـ همین امروز دوستم بدار ، شاید فردایی نباشد .
ـ باز آمدنم به خدمتت دیر نشد ، اندیشه مکن دلم ز تو سیر نشد ، یک موی تو را به عالمی نفروشم ، تو جان منی ، کسی ز جان سیر نشد .
ـ اگه باهات نبودم برات که بودم ، اگه چشات نبودم نگات که بودم ، اگه حرفات نبودم صدات که بودم ، اگه خودت نبودم فدات که بودم ...